به گزارش گروه فرهنگی فاطرنیوز؛امیرحسین دربهانی ، سبک زندگی به معنی نحوه ساماندهی زندگی برای تحقق نیازها و خواسته ها با بکارگیری مجموعه ای از رفتارهاست. بروز و ظهور سبک زندگی از طریق نحوه صرف زمان، پول و چگونگی گذران فراغت، انتخاب اشیای مصرفی، انتخاب علائق و ترجیحات (سلیقه) و نظایر آن خاص صورت می گیرد.تا زمانی که رسانه های جمعی در جامعه حضور نداشتند، سنت ها و هنجارهای قومی و قبیله ای تعیین کنندۀ چارچوب سبک زندگی بودند. یعنی تمام علایق، سلایق،ترجیحات، رفتارها و ذائقه و انتخاب و افراد تابع سنت ها بود.در چنین فضایی، سبک زندگی از یکنواختی و ثبات زیادی برخوردار بود. تغییرات سبک زندگی به کندی صورت می گرفت زیرا ارتباطات اجتماعی در یک محدوده جغرافیایی مشخص صورت می گرفت و دسترسی به منابع اطلاعاتی محدود بود.در چنین شرایط ارزش ها و هنجارها و علائق فردی از طریق ساختارهای قبیله ای و خانوادگی و قومی به طور مداوم بازتولید و آموخته می شد. به هر عامل و متغیر و عنصر بیگانه ای اجازه ورود داده نمی شد مگر اینکه با ساختارهای قبلی همخوانی داشت.
اما با فراگیر شدن رسانه ها وضع تغییر می کند. به عبارتی رسانه، بیگانه ای است به عنوان عضوی از خانواده پذیرفته می شود. برای همه داستان می گوید، اطلاع رسانی و آگاهی بخشی می کند. چیزهایی را که تاکنون نخوانده اند، نشنیده اند و ندیده اند به آنها نشان می دهد.حتی چیزهایی مغایر با ارزش های پذیرفته شده را برایشان بیان می کند که غیر از رسانه از دست کسی برنمی آید. ارزش ها و نوآوری های جدیدی به ویژه در تقابل با ارزش های سنتی را به افراد خانواده ارائه می کند. بدون آنکه کسی به این بیگانه ایرادی بگیرد. چنین کاری تنها از رسانه برمی آید. ارزش های ستنی را چالش می کشد، افراد را دچار تضاد ارزشی می کند. اوقات فراغت آنها را پر می کند، آنها را سرگرم می کند،
تا زمانی که رسانه های جمعی اعم از مطبوعات و رادیو وتلویزیون، نخبهگرا و تولیدکنندۀ محتواهای فکری و عقیدتی و سیاسی بودند، نمیتوانستند آنچنان بر سبک زندگی عامه تاثیرگذار باشند. ، چون مخاطبان محدودی داشتند. اما با زوال رسانه ها نخبه گرا و ظهور رسانه های عامه پسند پرتیراژ، مسئله تغییر علائق و سبک زندگی مورد توجه قرار می گیرد. محتوای رسانه های عامه پسند، علاوه بر خبر رسانی، به تبلیغات، ترویج مصرف گرایی، پاسخگویی به سلایق متنوع مخاطبان روی آوردند.تا جایی که مکاتب مطالعات انتقادی ارتباطات به ویژه فرانکفورت و بیرمنگنام در غرب، محصولات رسانه ای و فرهنگی را عامل اساسی برون رفت جامعه از وضع طبیعی و از خودبیگانگی و نظایر آن می دانند.
مفهوم «رسانه» با «تغییر» گره خورده است.مواجهه زیاد با رسانه های جمعی در تغییر فکر، ارزش، هویت و علایق فردی و جمعی تاثیرگدار است.در موارد بسیار محدودی کار رسانه تثبیت عقاید موجود است، بلکه کار اصلی رسانه معرفی نوآوری ها و ایده ها و ارزش های نو به جامعه است. هم اکنون با فراملی شدن رسانهها، آنها چیزهایی را به مردم نشان میدادند که تا کنون آنها ندیدهاند. این کارکرد جدید نیاز و خواسته تازهای در سبک زندگی مردم بوجود آورده و فرهنگهای غالب فرهنگهای بومی را تحت تاثیر قرار دادهاند. اگرچه این موضوع در داخل مرزهای کشور هم قابل تصور بوده و آن زمانی است که اصحاب رادیو و تلویزیون ایدههای مرکز را برای حواشی و پیرامون آن بازنمایی میکنند و با پخش محتواهای سرگرم کننده مانند فیلم و سریال ها متعدد سبک زندگی روستانشینی را تحت تاثیر سبک زندگی در مرکز قرار میدهند.
در دوره رسانه سالاری کنونی، نوعی جابجایی در گروه های مرجع نسل های کنونی رخ داده است. این جابجایی در جامعه پذیری و تعیین الگوهای زندگی بسیار تاثیر گذار است.اگر تاقبل از این والدین و نهادهای آموزشی و همالان گروه مرجع پراهمیت در جامعه پذیری افراد بودند، اکنون رسانه گروه مرجع پراهمیت است و نقش گروه های مرجع دیگر را کم اثر نموده و یا به کنار نهاده است.
در دوران کنونی علاوه بر فراملی شدن رسانه ها که مهمترین نمونه بارز آنها تلویزیون های ماهواره ای هستند، رسانه های اجتماعی نوینی مبتنی بر اینترنت نیز ظهورو توسعه پیدا کرده اند. میزان نفوذ و ارتباط افراد اجتماع با رسانه های نوین به حدی اهمیت دارد که عده از آن تحت عنوان «زندگی دوم یا سکندلایف» یاد می کنند. ببینید الان زمان و فراغت بیشتر نسلهای جوان در کجا صرف می شود، علائه آنها در کجا پاسخ داده می شود؟ خوب جوابش معلوم است در تالارهای گفتگوی تعاملی و شبکه های اجتماعی مجازی.یعنی نوع زندگی تغییر کرده و نظام ارزشی و هنجاری افراد تحت تاثیر رسانه هاست.
از آغاز پیدایش رسانهها تا کنون ایجاد نیازهای جدید در مخاطبان یکی از مهمترین کارکردهای آنها بوده است. رسانهها همواره مرکز اولیه تولید دانش و اخبار هستند و وقتی یک آیده، دانش و نوآوری توسط رسانهها در اختیار مردم قرار میگیرد متعاقبا نیاز و انگیزه متناسب با آن نیز در مردم شکل می دهند . مثلا فردی که چاق است در مواجهه با تبلیغات رسانهای در خصوص استفاده از رژیمهای لاغری به این فکر میافتد که باید لاغر شود و در واقع تکرار و تعدد پیامها ایده جدیدی برای ورزش کردن، استفاده از رژیمها و داروهای خاص را در او شکل میدهد . همانطور که اخیراً شبکه «ماهواره ای من و تو» بصورت کاملا هدفمند در حال دگرگرون کردن سبک زندگی ایرانی است. مثلا هیچگاه در منوی عذایی ایرانی، مشروبات الکلی بخشی از تشریفات غذاخوردن ما ایرانیان نبوده است اما در این شبکه هنگام معرفی برنده مسابقه آشپزی، لذت این مسابقه تنها با مشروبات الکلی تکمیل می شود. در واقع چیزی را که با نظام ارزشهای ما متفاوت است، به عنوان امری عادی و متداول وارد سفره ایرانی می کند تا این بخش از زندگی را در ایران تغییر دهد. در این شبکه با ایجاد یک فضای ارتباطی تعاملی و مفرح بین شرکت کنندگان،به ارائه الگوهای جدیدی از سرو غذاهای جدید، تغییر سبک لباس پوشیدن و نحوه برگزاری مهمانیها پرداخته است.
چرا رسانه ملی ما در ایجاد سبک زندگی موفق نیست؟
مهمترین دلیل این است که رسانههای ما نتوانسته اند بازنمایی کنندۀ واقعیتهای اجتماعی و فرهنگی جامعه ایرانی باشند. در رسانههای ما همه چیز مصنوعی است. روابط بین والدین و فرزندان. نحوه گذران اوقات فراغت، نحوه تصمیم گیری، انتخاب ها، علائق و… با واقعیت اجتماعی همخوانی ندارد. برای نمونه در مجموعه «ستایش»، سبک زندگی، روحیه و رفتار قهرمان داستان یعنی همان ستایش همخوانی بسیار کمی با واقعیت زندگی اجتماعی جوان ایرانی دارد.پس چنین محتوایی نمی تواند، الگوی جوان ایرانی باشد.
از آنجایی که اکنون مخاطب فعال است و به رسانهها و منابع اطلاعاتی متعدد دسترسی دارد، دست به انتخاب نوع رسانه میزند. همانطور که میدانید بیشترین تاثیر رسانه معطوف به پیامهای غیرمستقیم برنامههای سرگرمکننده(مانند فیلم و سریال و انیمیشن و..) است و نه پیامهای مستقیمی که در قالب اخبار و میزگردها ارائه میشود . مخاطب دوست دارد که برایش قصه بگویند و به هر نحوی با اجرای برنامههای سرگرمکننده ساعات خوشی را برایش فراهم کنند. استفاده از اطلاعات سرگرمی محور یکی از روشهای موفق است که در کشورهای پیشرفته مانند کشورهای اسکاندیناوی از آن استفاده میشود و خیلی خوب توانستند هویت ملی و فرهنگی خود را با استفاده از این روش حفظ کنند در حالیکه رسانههای ما از این موضوع غافلاند. بازنمایی واقعی هویت ملی و فرهنگی و قومی در جامعه ایرانی در محتواهای سرگرم کننده مانند سریال و فیلم و… منجر به ایجاد تعلق و تعهد در مخاطب می شود. یعنی مخاطب ایرانی در رسانه های داخلی کمتر خودش را پیدا می کند. این در حالیست که مخاطب به طور طبیعی به دنبال محتوایی خواهد رفت که با تجربیات و علایق و گرایش های قبلی آن هم سازگار باشد.
از همین رهگذر برخی از رسانه های فراملی فارسی زبان به این موضوع پی برده اند و سعی در پاسخگویی به این نیاز مخاطب ایرانی داشته و از این رهگذر عناصر دیگری در تضاد با ارزش های ایرانی و اسلامی را هم وارد متن برنامه های خود می کنند.برای نمونه رسانه های داخلی کمتر به نیازهای روانی افراد مانند پخش موسیقی و شو، تاک شو برنامه های مخاطب محور دوسویه و نظایر آن پاسخ می دهند.
هنگامی که رسانه ها نمیتوانند نیازهای فراغتی افراد جامعه را برطرف کنند ، مردم در معرض خطر قرار می گیرند .
خب طبیعی است که مردم به رسانه های دیگری روی می آورند. رسانههای فراملی فارسی زبان، به ویژه رسانه های غیرخبری(مانند زمزمه و جم کلاسیک و..) با پخش مکرر برخی از محتواهای در تضاد با ارزش های ملی و دینی ایرانیان مانند خیانت همسر، روابط نابسامان، آشفتگی خانوادگی و… باعث از بین رفتن قبح این ارزش های وارداتی و متضاد و عادی سازی آن می شود. این عادی سازی ارزش های متناقض و متضاد با ارزشهای باعث تضعیف هویت ملی و فرهنگی و سبک زندگی ایرانی می شود.. متاسفانه علیرغم اینکه راهحلهای منطقی و عملیاتی متعددی در این زمینه وجود دارد، رسانههای ملی به استفاده از آنها تمایلی ندارند و همواره روشهایی را مورد استفاده قرار میدهند که باعت تشدید خلاءها میشود. مثلا رویکرد رسانه ملی ما در مقابله با ارزشه ای غربی این است که سریال های خارجی را تهیه و پخش نماید که لوکیشن های آن سریال فصل زمستان باشد تا تن بازیگران پوشیده باشد و یا از سریالهای شرقی(کره و ژاپن و..) استفاده می کنند. اما کمتر به تولید و پخش سریال های با موضوع فرهنگ ایران قبل از اسلام و بعد از اسلام و اسطوره های ایرانی و اسلامی می پردازند. مثلا چرا سریال «مختارنامه» و «در چشم باد» اینقدر طرفدار پیدا میکند؟ چون قهرمانگرایی دینی و ایرانی در آن جلوه پیدا کرده است .
راهکار پیشنهادی برای تغییر این روند
نهادینه کردن یک سبک زندگی یک شبه انجام نمی گیرد. یک کار فرهنگی طولانی مدت است. اما رسانه ای که از اعتماد عمومی برخوردار باشد و مردم آن را در روایت واقعیت های اجتماعی بی طرف احساس کنند، می تواند بر الگوهای ذهنی و مردم و درنهایت سبک زندگی آنان تاثیر بگذارد.با یک رسانه ایدئولوژیک و مصلحت گرا نمی توان دل مردم را به دست آورد و آنان را به در پیش گرفتن یک سبک زندگی مشخص ترغیب کرد. هرگاه رسانه بازنمایی کنندۀ واقعیت های اجتماعی و فرهنگی و سیاسی جامعه مفروض باشد، می تواند در مخاطب همدلی ایجاد کند و همدلی به تغییر رفتار منجر می شود.
ما باید بپذیریم که جامعه ایرانی یک جامعه یکدست نیست و نمی توان برای همه آنها یک نسخه یکدست پیچید. جامعه ایرانی واقعیتی است مرکب از انواع هویت های جمعی متعدد مانند هویت دینی، هویت قومی، هویت ملی، هویت مدرن.هر گاه پیام رسانه ای در تضاد با یکی از این معرف های هویت ایرانی باشد، نمی تواند تاثیرگذار باشد و مخاطب آن را پس می زند. پیام های رسانه ای زمانی می توانند الگوی زندگی و سبک زندگی جامعی را ارائه کنند که دربرگیرنده تمام این مولفه های هویتی باشند.حذف هر کدام به منزله حذف بخشی از مخاطبان است. دینداری و امور و مناسک دینی بخشی از سبک زندگی ایرانی را تشکیل میدهد و عادتهای غذایی، ارزشها و نحوه فکر کردن همه مربوط به هویت قومی و ملی است و در نهایت مضامینی مانند تجددگرایی، آزادیخواهی و… وجود دارد که جامعه ایران از صدها سال قبل از اسلام با آنها برخورد داشته و با آنها عجین شده است. باید توجه کنیم که چنانچه یکی از این چهار محور در سبک زندگی ارائه شده از رسانه ملی ما حذف و یا کمرنگ شود مخاطبان مقاومت نشان میدهند. مثلا در مصر دوره حسنی مبارک تمام رسانههای کشور مصر، ارزشهای سکولاریسم و ملیگرایی را تبلیغ میکردند، در در مقابل هویت دینی در متن جامعه تقویت می شد و یا در دوره پهلوی، محمدرضا شاه، دین و اقوام را بطور کامل کنار گذاشت و صرفا بدنبال ملیگرایی و ارزش های مدرن بود اما در متن جامعه دینگرایی بازتولید شد. انقلاب سال ۵۷ در ایران عکسالعمل جامعه برای رسیدن به تعادل بود؛ زیرا شاه پهلوی میخواست ۱۴۰۰ سال سابقه دینی را نادیده بگیرد اما مردم و افکار عمومی طالب این امر نبود و در نتیجه آن، انقلاب شکل گرفت.
هر ایرانی عید نوروز و اعیاد مذهبی را به یک اندازه دوست دارد و از سوی دیگر به دنبال آزادیهای فردیاش است. بنابراین نادیده انگاشتن هریک از این موارد موجب ایجاد احساس خلاء در افراد میشود. بویژه برای در نسل کنونی جوان سبک زندگیای باید تعریف شود که مبتنی بر این چهار بعد هویتی باشد. اما متاسفانه در برنامههای تلویزیونی از ارزشهای مثبت ایرانیان مانند جوانمردی و نوعدوستی، مردم داری خبری نیست. هیچگاه در سریالی یا فیلمی سبک زندگی یکی از اقوام به تصویر کشیده نمی شود، بیشتر لوکیشن ها مربوط به شمال ایران و یا تهران است. اما همه جای ایران، تهران نیست. ما داریم به دست خودمان سبک زندگی روستایی را تقبیح می کنیم و سبک زندگی شهری را ترویج می کنیم.
رسانههای جامعه ما صرفا به صدا و سیما محدود نمیشود. خصوصا با ورود رسانههای جدید مانند شبکههای اجتماعی و اینترنت جامعه با نسل جدیدی از رسانهها روبهرو است .
تاثیر رسانههای جدید در سبک زندگی مردم
از آنجایی که در ایران فرهنگ شفاهی فرهنگ غالب شناخته میشود و ما بیش از اینکه مطالعه کنیم دوست داریم که موضوع را بینیم و بشنویم، رسانههای سنتی شفاهی مثل منبر، تجمعها، شبنشینیها هنوز در مقایسه با رسانههای دیگر تاثیر بیشتری در تغییر رفتار مردم دارد . بنابراین من معتقدم رسانههای مکتوب نمیتوانند در ایران سبک زندگی ایجاد کنند؛ زیرا عموم مردم آنها را نمیخوانند و ضریب نفوذ آنها در افکار عمومی بسیار پایین است. شما توجه کنید که تیراژ تمام نشریات روزانه ما کمتر ۲ میلیون نسخه نیست. این امر تاثیرگذاری نشریات مکتوب را در تغییر سبک زندگی کاهش میدهد.
نشریات زرد
نشریات عامهپسندی که به موضوعات سطحی میپردازند ، مخاطبان زیادی ندارند. این نشریات نیز در بهترین حالت کمتر از ۴ هزار نسخه در ماه تیراژ دارند. بنابراین غیرممکن است که بتوانند در ایجاد سبک زندگی نقشی ایفا کنند. پرتیراژترین نشریات روزانه ما بواسطه داشتن پشتوانه اقتصادی ۴۵۰ هزار نسخه تیراژ دارد، بنابراین از نظر من نشریات مکتوب نمیتوانند برای تغییر سبک زندگی جریانسازی کنند بنابراین رسانه غالب در جامعه ما رسانههای شفاهی هستند که در بین آنها نیز به علت جذابیتهای بصری تلویزیون، رادیو طرفداران کمتری دارد و اغلب شنوندگان رادیو معطوف به افرادی است که در خودرو و در حین رانندگی برنامههای رادیو را دنبال میکنند. در نتیجه مهمترین رسانهای که در همه خانههای ایرانی حضور دارد و جزء لاینفک خانوادههای ایرانی شناخته میشود، تلویزیون است. اگر چه خیلیها معتقدند که تلویزیون فقط حضور دارد اما نفوذ ندارد، ولی به اعتقاد من تلویزیون بطور همزمان هم حضور دارد، هم نفوذ دارد و هم ظهور. زیرا استفاده از این جعبه جادویی هیچگونه سواد رسانهای نیاز ندارد و همین که آنرا روشن کنند انتقال پیام صورت میگیرد.
طبق تعریف مک لوهان، تلویزیون رسانه ای سرد است. بدین معنا که تمام حواس شما را می گیرد و مجالی برای فکر کردن و تامل کردن برای شما باقی نمی گذارد. و مثل یک ساندویچ آماده فقط می گوید بخور، در حالی که کمتر به عناصر و مواد تشکیل دهنده این ساندویچ فکر می کنید و تنها به جذابیت ظاهری و مزه اش توجه دارید. تلویزیون به دلیل جذابیت های تصویری و قدرت داستان گویی بالا بر بعد احساس انسان تاثیر بیشتری دارد تا بعد عقلانی. در نتیجه تاثیر آن بر فرد بیشتر و بتدریج عمیق تر است. تا جایی که استفاده زیاد از این رسانه جذاب، اعتیاد آور است و اکنون مرجع تمام اخبار و اطلاعات شناخته می شود.تلویزیون موضوعات را برای شما ساده و ملموس تر و عینی تر می سازد. در حالی که موضوعات داخل روزنامه ها و نشریات و سایتها کمتر ملموس اند. بنابراین در حوزه سبک زندگی و ارائه الگو به دلیل جذابیت های زیاد، تلویزیون گوی سبقت را از دیگر رقبا ربوده است.
از نظر من دنیا، دنیای تلویزیونی شده است و نه دنیای رسانهای شده. اینترنت هم نفوذ کمی در ایران دارد. طبق آماری که اخیرا مطالعه کردم ۲۰ تا ۲۵ درصد ایرانیان از اینترنت استفاده میکنند ، در حالی که بالغ بر ۷۵ درصد مردم تلویزیون نگاه میکنند و در معرض تبلیغات تلویزیونی قرار دارند. منظورم از تلویزیون هم تلویزیون ملی و هم شبکه های ماهواره ای است. بنابراین وقتی این رسانه تا این اندازه در بین عموم مردم نفوذ داشته قائل شدن نقش تاثیرگذاری برای رسانههای مکتوب غیرقابل تصور است. رسانههای شفاهی مانند تلویزیون صرفنظر از سن و جنس مخاطبان روی همه اقشار جامعه تاثیرگذارند و همانطور که برای همه گروههای سنی یک پیام تولید میکند، بازخورد یکسانی هم از آنها میگیرد. مثلا از یک کودک ۲ ساله تا پیرمرد ۸۰ ساله از دیدن یک سریال لذت میبرند و سعی میکنند که با تماشای آن سرگرم شوند و این قدرت تلویزیون را افزایش میدهد.
کشورهایی که موفق شده اند با استفاده از رسانه، سبک زندگی مردم خود را شکل دهند چه کرده اند؟
در این کشورها نحوه سپری کردن اوقات فراغت برای گروههای سنی متفاوت تعریف شده است و دولتها، نهادهای اجتماعی و خانوادهها به اتفاقنظر رسیدند که اوقات فراغت افراد باید به انجام کارهای متفاوتی اختصاص پیدا کند. بر این اساس فرد ۸ ساعت کار میکند و از ۱۶ ساعت باقیمانده ۸ ساعت را به تفریح و انجام کارهای رضایتبخش میپردازد و در نتیجه دولتها برنامهریزی میکنند که چگونه افراد برای التیام بخشیدن به دغدغههای محیط کار اوقات فراغت خود را با رضایت خاطر سپری کنند. در این جوامع اوقات فراغت به دو دسته فعال و منفعل تقسیم میشود که اوقات فراغت منفعل همان نشستن جلوی تلویزیون و تماشای برنامهها متعدد برای تغییر نگرش و رفتار است و اوقات فراغت فعال به مشارکتهای اجتماعی و سیاسی و فرهنگی و ورزش کردن و فعالیت های انسان دوستانه و امثال آن مربوط میشود. اما در ایران سبک زندگی بیشتر منفعل است و گروه معدودی در گروههای بزرگتر ورزشی و اجتماعی مشارکت میکنند و بیشتر اوقات فراغت خود را بطور منفعل و در مقابل تلویزیون سپری میکنند. چون ارتباط تلویزیون با مخاطب یک ارتباط یکطرفه است نتیجه مطلوبی از این ارتباط حاصل نمیشود که به اعتقاد من بخش از این مشکل به عملکرد رسانهها برمیگردد.
مهمترین نقطه ضعف رسانههای ایرانی در برقراری ارتباط با مخاطبان چیست؟
در رسانههای ما مخاطب شناسی انجام نمیشود و صاحبان رسانه به مخاطبپنداری روی میآورند و پنداشت خود را از نیازهای مخاطب نیاز واقعی او میپندارند، به همین دلیل در ساخت برنامههای متناسب با گروههای مختلف مخاطب موفق نیستند. از سوی دیگر برخی تئوریپردازان و اصحاب رسانهها همگرایی رسانهها را راهکار اساسی ایجاد و القای یک سبک زندگی واحد میدانند و معتقدند که تمام رسانههای یک جامعه اعم از سنتی و مدرن باید یک پیام واحد را منتقل کنند تا بتوانند مردم را به یک جهت هدایت کنند. در حالی که در خیلی از جوامع موفق، همان واقعیت اجتماعی، رویکرد چندصدایی و چندفرهنگی را انتخاب کرده اند. من معتقدم که در دنیای امروزی هیچگاه نمیتوان با ارسال پیامهای یکسان در جامعهای سبک زندگی واحدی بوجود آورد. سبک زندگی زمانی بوجود میآید که رسانهها مبتنی بر ارزشهای جامعه پیامها تعدد و تنوع منتشر کنند. اگرچه وقتی یک پیام بطور متعدد به گیرنده ارسال میشود، حتی در صورتیکه ذهن آنرا نپذیرد، تکرر باعث میشود که مخاطب نبست به آن پیام بیحس و منفعل شده و از این طریق سبک زندگی را تحت تاثیر قرار می دهد. برای نمونه، روابط دختر و پسر و سطح این روابط در جامعه ما یک تابو بود اما بعد از ورود کانالهای ماهوارهای این روابط اگرچه در بین خانوادهها بصورت یک ارزش شناخته نشده است اما در برخی طبقات اجتماعی قبح این کار از بین رفته است و والدین همانند گذشته با این موضوع برخورد نمیکنند. این تغیر رفتار نتیجه تبلیغاتی است که بطور مکرر توسط برنامههای ماهوارهای انجام شده است.
چرا فیلمهای هالیوودی اینقدر در میان جوانان ما طرفدار دارد؟
حداقل نیمی از جمعیت جامعه ما، جوان هستند و این جوان بودن استعداد و ظرفیت خوبی برای توسعه است اما از جهت دیگر میتواند یک تهدید هم باشد. نسل جوان سواد فناورانه و رسانهای خوبی دارد و با نحوه تعامل با فناوری های نوین آشنا بوده ونسلی تحول خواه و نوگراست که این امر یک مزیت تلقی میشود. اما زمانی که ما برایش محصولی نداشته باشیم و خروجی رسانهها پاسخگوی نیازهای آنها نباشد،خلائی بوجود میآید که سریالهای هالیوودی به راحتی آنرا پر میکنند. در اینجا من مسئولان فرهنگی جامعه را مقصر میدانم که نتوانستند در ارائه بازیهای کامپیوتری و تولید محتوای اینترنتی، تهیه فیلم ها و سریال های مختلف نیاز نسل جوان را برطرف کنند. به نظر من ما به جای آنکه از ظرفیت جوانان استفاده کنیم نگاهمان به آنها نگاه قهرآمیز و انکاری بوده است.
با این رویکرد به رسانههای خارجی فرصت دادهایم که این خلاء پر کنند. مثلا در اکثر فیلمهای خارجی وقتی کلاس درسی را نشان میدهند یک دستگاه ویدئو پشت سر معلم قرار دارد و این به این معناست که ویدئو در آن جامعه کارکرد آموزشی پیداکرده است. اما چون ما این تکنولوژی را تقبیح کردیم، کارکرد آموزشی آن نیز از بین رفته است. چرا که ما فقط به کارکردهای منفی آن توجه میکنیم. در خصوص ماهوارهها هم سیاست مشابهی را بکار گرفتیم. ما به جای آنکه رسانه را برای مخاطب نقد و معرفی کنیم، از ترویج آن در بین مردم جلوگیری میکنیم در حالیکه انسان بطور طبیعی فطرت نیک دارد و راه نیک را انتخاب میکند و ما نباید از بیم آنکه به کارکردهای منفی رسانه روی آورد آنرا از دسترس عموم خارج کنیم. بدون شک رسانه تنها عاملی است که میتواند ارزشهای ما را جهانی کند. بنابراین اگر رسانه را به خدمت بگیریم، با استفاده از قدرت نرم فرهنگی پیروزی و موفقیت های مطلوبی را بدست خواهیم آورد.
به گزارش فاطر نیوز؛ فرخ نگهدار عضو سابق سازمان چریکهای فدایی خلق، طی یادداشتی با عنوان «انتخابات در راه است چه باید کرد؟» به بررسی وضعیت کنونی ایران و راهکارهای پیش روی اپوزیسیون در یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری پرداخته است.
وی در مورد اوضاع اقتصادی و بینالمللی کشورمان مینویسد: «تحریمها مسئله اصلی کشور است و ممکنترین راه برای برداشتن آن، حضور وسیع مردم در انتخابات آتی و تشکیل یک دولت فراگیر ملی است».
به گزارش خبرنگار فاطر نیوز؛ برخی جریان های سیاسی در داخل کشور از جمله اصلاح طلبان رادیکال پروژه فعالان سیاسی معترض خارجنشین را با طرح «دولت وحدت ملی» پیگیری می کنند.
به گزارش سرویس ورزشی پایگاه خبری فاطر در ۱۵۳ بازی نیم فصل اول، ۳۳۵ گل به ثمر رسید یعنی میانگین حدود ۲/۲ گل در هر بازی. ۱۴۳ بازیکن در نیم فصل اول موفق به گلزنی شدند و نام خود را در جدول گلزنان ثبت کردند. ۵ گل به خودی نیز در ۱۷ هفته اول به ثبت رسید.
در این گزارش نگاهی به عملکرد ۱۸ تیم لیگ برتری در نیم فصل رقابتها داریم.
سپاهان اصفهان
رتبه نیم فصل: اول/ رتبه لیگ سال گذشته: اول
بهترین گلزن: جواهیر سوکای، ۶ گل
بهترین پیروزی: ذوب آهن صفر- سپاهان ۴
بدترین شکست: سپاهان یک- تراکتورسازی ۴
پس از شکست ۴ بر یک برابر تراکتورسازی و همچنین شکست خانگی برابر استقلال پس از ۱۱ سال کمتر کسی پیش بینی قهرمانی سپاهان در نیم فصل را میکرد اما شخصیت تیمی سپاهان و همچنین لغزش تیم امیر قلعه نویی در دو هفته پیاپی باعث شد تا مدافع عنوان قهرمانی در نیم فصل از عنوان خود دفاع کند.
سپاهان البته یک نیم فصل پر فراز و نشیب را پشت سر گذاشت. آنها در نیم فصل به غیر از شکستهای بدی که در خانه برابر استقلال و تراکتورسازی داشتند خاطرات تلخ دیگری همچون دو شکست پیاپی برابر سایپا و پیکان داشتند که شکست دومی حاشیههای زیادی در تهران از سوی هواداران این تیم برای سپاهانیها به همراه داشت که در پایان منجر به کنار گذاشته شدن مسئول کانون هواداران باشگاه شد.
سپاهان البته در ابتدای کار شروع خوبی داشت، آنها از ۴ بازی ابتدایی خود برابر مس، فولاد، راه آهن و ذوب آهن ۱۰ امتیاز گرفتند و این ۱۰ امتیاز که یک سوم امتیاز آنها در نیم فصل قلمداد میشود تاثیر زیادی در قهرمانی نیم فصل آنها داشت.
سپاهانیها البته در نیم فصل دوم کار سخت تری نسبت به سایر تیمها دارند زیرا برابر تیمهایی همچون استقلال، پرسپولیس، تراکتورسازی و مس در خانه حریف بازی دارند.
گفتنی است سپاهان در جدول بازیهای خانگی رتبه عجیب هفتم را در اختیار دارد اما در جدول بازیها خارج از خانه پس از ملوان دوم هستند.
سپاهان در ۱۷ بازی نیم فصل اول ۲۸ گل زد که پس از فولاد بهترین آمار را در خط حمله داشته است اما در دفاع آمار خوبی نداشته است زیرا ۱۸ گل دریافت کرده است، در واقع فقط ۶ تیم بیشتر از سپاهان گل خورده داشته اند.
استقلال تهران
رتبه نیم فصل: دوم/ رتبه لیگ سال گذشته: سوم
بهترین گلزن: آرش برهانی، ۶ گل
بهترین پیروزی: استقلال ۲- پیکان/ راه آهن صفر- استقلال ۲/ گهر صفر- استقلال ۲
بدترین شکست: تراکتورسازی ۲- استقلال صفر
تیم امیر قلعه نویی در دو هفته پایانی ۶ امتیاز از دست داد تا سپاهانی که تا پایان هفته پانزدهم ۴ امتیاز کمتر از این تیم امتیاز داشت خودش را به صدر برساند و قهرمانی نیم فصل را از آبی پوشان بگیرد. استقلال البته مانند سپاهان ۳۱ امتیازی است اما به دلیل تفاضل گل کمتر در رتبه دوم جای گرفتند.
آبی های تهران در نیم فصل اول هم سخت گل میخوردند و هم سخت موفق به گلزنی میشدند، امری که کمتر در تیمهای قلعه نویی شاهد آن بودیم. در واقع استقلالیها رتبه خود را در نیم فصل مدیون دروازه بان و خط دفاعی خود هستند که بسیار خوب عمل کردند و در یک نیم فصل فقط ۱۱ گل خوردند تا مشترکاً با مس کرمان بهترین خط دفاع لیگ را داشته باشند.
استقلال البته در فاز تهاجمی و در امر گلزنی خود موفق عمل نکرده است، تیمی که با وجود مهاجمانی مانند میداودی، برهانی و منوچهری در ابتدای فصل پیش بینی میشد در امر گلزنی مشکلی نداشته باشد.
گفتنی است استقلال در جدول بازیهای خانگی رتبه پنجم را در اختیار دارد و در جدول بازیهای خارج از خانه که البته چند تای آن در ورزشگاه آزادی برگزار شده است رتبه سوم را. جالب اینکه استقلال تنها یک شکست داخل خانه را نیم فصل تجربه کرده است.
فولاد خوزستان
رتبه نیم فصل: سوم/ رتبه لیگ سال گذشته: چهاردهم
بهترین گلزن: لوسیانو پریرا، ۶ گل
بهترین پیروزی: پیکان صفر- فولاد ۵
بدترین شکست: فولاد یک- سپاهان ۳
فرکی نشان داد چه قابلیت بالایی دارد، او که سال گذشته با نفت تهران شگتی ساز لیگ لقب گرفت و پنجم شد امسال هم با فولاد سیری صعودی طی کرد و در پایان نیم فصل با نتایج درخشانی همچون شکست استقلال در آزادی و همچنین ۹ هفته شکست ناپذری تیم سوم نیم فصل با ۲۹ امتیاز لقب گرفت.
فولاد البته در ابتدای لیگ نتایج درخشانی نگرفت که علت آن هم از سوی فرکی نا مساعد بودن هوا در فصل تابستان در ابتدای فصل بود.
فولاد که ۲۹ گل زده است و ۱۹ گل خورده است بهترین عملکرد را در خط حمله بین تیمهای لیگ برتر در نیم فصل اول داشته است.
آنها همچنین تیم دوم در جدول بازیهای خانگی هستند و در جدول بازیهای خارج از خانه رتبه هشتم را در اختیار دارند.
نکته جالب در مورد تیم سوم جدول این است که آنها هم به سپاهان باختهاند و هم به ذوب آهن.
ملوان بندرانزلی
رتبه نیم فصل: چهارم/ رتبه لیگ سال گذشته: پانزدهم
بهترین گلزن: جلال رافخایی، ۱۱ گل
بهترین پیروزی: صبای قم یک- ملوان ۳
بدترین شکست: ملوان یک- نفت تهران ۳
تیمی که تا همین فصل گذشته با مشکلات مالی دست و پنجه نرم میکرد وقتی تحت حمایت هدایتی قرار گرفت از این رو به آن رو شد و با جذب ستارههای قدیم ملوانی مانند نوری و زارع به لیگ دوازدهم پای گذاشت. آنها که خیلی خوب تقویت شده بودند از ابتدای لیگ روند مناسبی را طی کردند اما در اواسط کار افت کردند که با تعویض سرمربی این افت برطرف شد و آنها در پایان نیم فصل با ۲۹ امتیاز در رتبه چهارم جای گرفتند.
ملوان متحول شده در نیم فصل اول ۲۰ گل زد و ۱۷ گل خورد و با ۱۷ امتیاز حاصل از ۹ بازی خانگی بهترین تیم لیگ برتری در بازیهای خارج از خانه لقب گرفت. ملوان همچنین از بازیهای خانگی خود ۱۲ امتیاز کسب کرد و از این حیث در رتبه سیزدهم جای میگیرد.
راه آهن تهران
رتبه نیم فصل: پنجم/ رتبه لیگ سال گذشته: یازدهم
بهترین گلزن: بهادر عبدی و مجتبی شیری، ۵ گل
بهترین پیروزی: راه آهن ۳- گهر یک
بدترین شکست: پرسپولیس ۲- راه آهن صفر/ راه آهن صفر- پرسپولیس ۲
تیم علی دایی هم که دو هفته مانده به شروع فصل واگذار شد و از لحاظ مالی نسبت به سال گذشته متحول شد مانند ملوان نتایج خوبی کسب کرد و در پایان با ۲۹ امتیاز در رتبه پنجم جای گرفت.
راه آهنیها در ۱۷ بازی خود ۱۷ گل به ثمر رساندند و ۱۳ گل دریافت کردند، این در حالیست که آنها در جدول بازیهای خانگی با ۱۶ امتیاز در رتبه هشتم جای دارند و در جدول بازیهای خارج از خانه رتبه بهتری دارند یعنی چهارم.
راه آهن البته سیر صعودی خود را از هفته پانزدهم شروع کرد و توانست با ۳ پیروزی و کسب ۹ امتیاز در ۳ هفته پایانی نیم فصل خود را تا رتبه پنجم بالا بکشاند.
نکته جالب در بازیهای راه آهن این است که به جز بازی این تیم برابر گهر در هفته دوم در هیچ یک از بازیهای این تیم، تیمی بیشتر از ۲ گل به ثمر نرسیده است و اگر بازی این تیم برابر سپاهان را نیز نادیده بگیریم در هیچ از بازیهای این تیم کلاً بیشتر از ۳ گل به ثمر نرسیده است. راه آهن از این نظر روی دست استقلال را آورده است!
تراکتورسازی تبریز
رتبه نیم فصل: ششم/ رتبه لیگ سال گذشته: دوم
بهترین گلزن: فلاویو لوپز، ۵ گل
بهترین پیروزی: تراکتورسازی ۵- گهر صفر
بدترین شکست: ذوب آهن ۳- تراکتورسازی یک
وقتی آنها سپاهان را در اصفهان با ۴ گل تار و مار کردند کسی نبود که از آنها به عنوان یکی از مدعیان اصلی قهرمانی نام نبرد اما کسب نتایج ضعیف در ۳ بازی بعدی این تیم و کسب فقط ۲ امتیاز شانس آنها را کمتر از سایرین کرد.
آنها البته دو پیروزی شیرین دیگر را نیز در نیم فصل اول تجربه کردند، انتقام از استقلال با پیروزی ۲ بر صفر برابر این تیم در یادگار امام و همچنین شکست شیرین پرسپولیس در ورزشگاه آزادی.
تراکتوریها که این فصل در رقابتهای آسیایی نیز باید حضور پیدا کنند در نیم فصل اول ۲۷ گل زدهاند و ۱۷ گل دریافت کردهاند تا پس از فولاد و سپاهان بهترین خط حمله را داشته باشند.
این تیم که یکی از پرطرفدارترین تیمهای لیگ برتری نیز هستند از ۸ بازی خانگی خود ۱۶ امتیاز کسب کردهاند که آنها را در رتبه ششم جدول بازیهای خانگی جای میدهد. آنها در جدول بازیهای خارج از خانه هم با ۱۲ امتیاز در رتبه ششم جای دارند.
سایپا البرز
رتبه نیم فصل: هفتم/ رتبه لیگ سال گذشته: هشتم
بهترین گلزن: سجاد شهباززاده، ۶ گل
بهترین پیروزی: سایپا ۲- داماش صفر/ سپاهان صفر- سایپا ۲/ سایپا ۲- صبای قم صفر
بدترین شکست: فولاد ۲- سایپا صفر
تیم مجتبی تقوی در نیم فصل اول خیلی پر فراز و نشیب بود، آنها ۷ پیروزی و ۵ شکست داشتهاند و با ۲۶ امتیاز در رتبه هفتم جدول رده بندی جای گرفتهاند.
سایپا همچنین عنوان بهترین تیم در بازیهای خانگی را نیز کسب کرد، در واقع آنها از ۹ بازی خانگی ۲۰ امتیاز کسب کردند که بهترین عملکرد در بین تیمهای لیگ برتری محسوب میشود.
نارنجیهای کرج اما در خارج از خانه عملکرد خوبی نداشتهاند و با ۶ امتیاز حاصل از ۳ تساوی و یک برد در رده یازدهم جای گرفتهاند.
بازیهای سایپا نیز کم گل بودهاند، به جز یک بازی در هیچ یک از دیدارهای سایپا، تیمی بیش از ۲ گل به ثمر نرسانده است.
فجرسپاسی شیراز
رتبه نیم فصل: هشتم/ رتبه لیگ سال گذشته: سیزدهم
بهترین گلزن: محمد مهدی نظری، ۴ گل
بهترین پیروزی: فجرسپاسی ۶- داماش یک
بدترین شکست: فولاد ۲- فجرسپاسی یک
تیمی که در هفتههای ابتدایی لیگ بسیار خوب نتیجه میگرفت و اولین شکست پرسپولیس کهکشانی را آن هم در آزادی رقم زد در اواخر نیم فصل با از دست دادن چند بازیکن کلیدی خود کسب نتایج ضعیفش شروع شد و در نهایت با ۲۴ امتیاز در رده هشتم جای گرفت.
فجرسپاسی در نیم فصل اول ۶ برد، ۶ مساوی و ۵ شکست را تجربه کرده است و ۲۱ گل زده در مقابل ۱۳ گل خورده در کارنامه دارد که از حیث دفاعی بعد از استقلال و مس کرمان بهترین بوده است.
زردپوشان شیرازی که در نیم فصل اول روی چمن مصنوعی در بازیهای خانگیشان بازی میکردند ۱۸ امتیاز از ۸ بازی خانگی خود کسب کردند و در رتبه سوم جدول بازیهای خانگی جای گرفتند.
آنها همچنین در جدول بازیهای خارج از خانه رتبه ضعیف دوازدهم را در اختیار دارند. جالب اینکه فجرسپاسی یک پیروزی در خارج از خانه داشته است که آن هم برابر پرسپولیس بوده است.
مس کرمان
رتبه نیم فصل: نهم/ رتبه لیگ سال گذشته: نهم
بهترین گلزن: مصطفی شجاعی و رضا عنایتی، ۴ گل
بهترین پیروزی: مس کرمان ۲- پرسپولیس یک
بدترین شکست: مس کرمان یک- ملوان ۲
آنها که فصل را با شکست برابر مدافع عنوان قهرمانی شروع کردند در ادامه و تا هفته چهارم طعم پیروزی را نچشیده بودند اما اولین پیروزی خود را در هفته پنجم در خارج از خانه برابر فولاد بدست آوردند.
مس پس از آن پیروزی کم کم روند صعودی خود را که البته در میانههای راه با لغزش هم همراه بود طی کرد و در پایان در میانه بالایی جدول جای گرفت.
مس کرمان ۱۲ گل زده و ۱۱ گل خورده تا نیم فصل دارد پس از گهر و آلومینیوم ضعیف ترین خط حمله لیگ را دارد.
آنها در جدول بازیهای خانگی در رتبه دهم جای دارند و در جدول بازیهای خارج از خانه نهم هستند.
نفت تهران
رتبه نیم فصل: دهم/ رتبه لیگ سال گذشته: پنجم
بهترین گلزن: یعقوب کریمی، ۷ گل
بهترین پیروزی: نفت آبادان ۲- نفت تهران ۶
بدترین شکست: فولاد ۳- نفت تهران یک
تیمی که هدایت آن را منصورابراهیم زاده از ابتدای فصل بر عهده گرفت تا هفته سیزدهم عالی کار کرده بود اما به یکباره و از دیدار هفته سیزدهم برابر استقلال شیرازه این تیم از هم پاشید تا آنها در ۵ هفته متوالی یعنی از دیدار هفته سیزدهم برابر استقلال تا دیدار هفته هفدهم برابر فولاد متحمل ۴ شکست برابر استقلال، سپاهان، فولاد و داماش بشوند و برابر سایپا هم در خانه مساوی کنند.
این تیم که بهترین بازیکن جوان حال حاضر لیگ یعنی یعقوب کریمی را نیز در اختیار دارد در نیم فصل اول ۲۰ گل به ثمر رسانده است و ۱۸ گل خورده دارد.
نفت تهران در جدول بازیهای خانگی در رده بسیار بد پانزدهم جای گرفته است و در جدول بازیهای خارج از خانه رتبه خوب پنجم را در اختیار دارد.
داماش گیلان
رتبه نیم فصل: یازدهم/ رتبه لیگ سال گذشته: هفتم
بهترین گلزن: علیرضا جهانبخش، ۵ گل
بهترین پیروزی: داماش ۵- پیکان ۳
بدترین شکست: فجرسپاسی ۶- داماش یک
تیمی که قهرمان نیم فصل را تعیین کرد خودش با ۲۲ امتیاز در رده یازدهم جدول جای گرفت. این تیم در دو هفته پایانی لیگ به نوعی ۶ امتیاز به نفع زردپوشان اصفهانی کار کرد تا قهرمان نیم فصل شوند.
داماش که در نیم فصل اول دو سرمربی یعنی امید هرندی و حمید درخشان را به خود دید در نیم فصل اول ۱۷ گل زده در مقابل ۲۲ گل خورده داشت.
داماش که هم استقلال و هم پرسپولیس را در نیم فصل در رشت شکست داد بازیهای پرگلی را در نیم فصل داشته است، شکست ۶ بر یک برابر فجرسپاسی و همچنین پیروزی ۵ بر ۳ برابر پیکان از جمله این دیدارهای پرگل هستند.
این تیم در جدول بازیهای خانگی در رده خوب چهارم جای گرفته است اما در جدول بازیهای خارج از خانه پانزدهم است.
پرسپولیس تهران
رتبه نیم فصل: دوازدهم/ رتبه لیگ سال گذشته: دوازدهم
بهترین گلزن: کریم انصاری فرد، ۵ گل
بهترین پیروزی: پرسپولیس ۶- پیکان صفر
بدترین شکست: پرسپولیس صفر- صبا ۲/ سپاهان ۲- پرسپولیس صفر
تیمی که با هزار امید و آروز فوق کهکشانی و با هزینه بسیار بالا بسته شد تا پس از سالها پرسپولیس را قهرمان لیگ برتر کند فصل را با پیروزی در آبادان آغاز کرد اما از هفته دوم بود که پس از باخت برابر فجرسپاسی در آزادی روند ضعیف و نزولی خود را آغاز کرد تا جایی که از رتبه دوازدهم سال گذشته خودش هم پایین تر بیاید و عملکرد ضعیفش بحث محفل فوتبالیها بشود.
پرسپولیس رویانیان که در ابتدای فصل با ۵ ستاره تیمهای اصفهانی یعنی، جلال حسینی، محسن بنگر، محمد قاضی، حسین ماهینی و شهاب گردان قراردادهای سنگینی امضا کرد در نیم فصل اول ۲۰ گل به ثمر رساند و ۱۷ گل خورد.
پرسپولیس که در نیم فصل اول تعداد شکستهایش بیشتر از تعداد پیروزیهایش شد ۵ پیروزی داشته است و ۶ شکست.
این تیم در جدول بازیهای خانگی در رده یازدهم جای دارد با ۴ پیروزی، ۲ تساوی و ۳ شکست اما در جدول بازیهای خارج از خانه که البته چند تای آن به دلیل تهرانی بودن تیم رقیب در ورزشگاه آزادی برگزار شده است در رده دهم جای دارد.
صبای قم
رتبه نیم فصل: سیزدهم/ رتبه لیگ سال گذشته: چهارم
بهترین گلزن: میلاد نوری، ۶ گل
بهترین پیروزی: صبا ۴- پیکان صفر
بدترین شکست: صبا یک- ملوان ۳
صبا که این فصل در رقابتهای آسیایی هم حضور پیدا میکند عملکرد نگران کننده در این فصل داشته است، پس از جدایی ویسی از این تیم، گل محمدی هدایت این تیم را برعهده گرفت که البته رفیق نیمه راه شد و صبا را رها کرد و در میانه فصل به پرسپولیس رفت تا کمک ژوزه باشد!
صبای قم در نیم فصل اول لیگ برتر ۲۱ امتیاز حاصل از ۵ پیروزی، ۶ تساوی و ۶ شکست بدست آورده است و ۱۷ گل زده در مقابل ۱۶ گل خورده داشته است.
این تیم در جدول بازیهای خانگی با ۱۰ امتیاز در رتبه چهاردهم جای گرفته است و در جدول بازیهای خارج از خانه با ۱۱ امتیاز هفتم است.
پیکان تهران
رتبه نیم فصل: چهاردهم/ رتبه لیگ سال گذشته: -
بهترین گلزن: حمیدرضا طهماسبی، ۴ گل
بهترین پیروزی: پیکان ۳- گهر ۲
بدترین شکست: پرسپولیس ۶- پیکان صفر
پیکان نیم فصل را با قرار گرفتن در رتبه ای به پایان رساند که در پایان فصل میتواند بسیار خطرناک باشد، آنها که با ۲۰ امتیاز در رده چهاردهم جای گرفته اند اگر در پایان فصل هم همین رتبه را داشته باشند باید به مصاف حریف دسته یکی برای بقا در لیگ بروند.
پیکان که از یک کادر فنی نیمه اصفهانی نیز استفاده میکند در نیم فصل اول متحمل شکستهای سنگینی مانند شکست ۴ بر صفر برابر صبای قم، ۵ بر صفر برابر فولاد و ۶ بر صفر برابر پرسپولیس شد.
آنها البته در جدول بازیهای خانگی در رتبه نهم جای گرفتند اما در جدول بازیهای خارج از خانه شانزدهم هستند.
آلومینیوم هرمزگان
رتبه نیم فصل: پانزدهم/ رتبه لیگ سال گذشته: -
بهترین گلزن: هادی دهقانی، ۴ گل
بهترین پیروزی: آلومینیوم یک- مس صفر/ ذوب آهن صفر- آلومینیوم یک/ آلومینیوم یک- گهر صفر
بدترین شکست: پیکان ۲- آلومینیوم یک
تیم تازه به لیگ برتر آمده هرمزگانی به همراه نفت آبادان رکورددار مساوی در لیگ برتر هستند. آنها ۸ نتیجه تساوی به همراه ۳ پیروزی داشتهاند که موجب کسب ۱۷ امتیاز برای آنها شده است.
این تیم زردپوش که هدایت آن بر عهده اکبر میثاقیان است در نیم فصل اول عملکرد خوبی در دفاع داشته است زیرا تنها ۱۵ گل دریافت کرده است. البته آنها در حمله هم ضعیف بودهاند زیرا فقط ۱۲ گل به ثمر رساندهاند.
آلومینیوم در جدول بازیهای خانگی فقط با یک شکست و البته فقط با دو برد دوازدهم است. جالب اینکه این تیم ۶ تساوی در خانه داشته است.
در جدول بازیهای خارج از خانه هم آلومینیوم با ۵ امتیاز سیزدهم است.
ذوب آهن اصفهان
رتبه نیم فصل: شانزدهم/ رتبه لیگ سال گذشته: ششم
بهترین گلزن: اسماعیل فرهادی، ۴ گل
بهترین پیروزی: ذوب آهن ۳- تراکتورسازی یک
بدترین شکست: ذوب آهن صفر- سپاهان ۴
این تیم اصفهانی که بر خلاف دیگر تیم اصفهانی حال و روز خوشی ندارد مایه دلخوشی دو تیم تازه به لیگ برتر صعود کرده پیکان و آلومینیوم است زیرا آنها در پایان نیم فصل دلشان به این خوش است که بالاتر از تیمی قرار گرفتهاند که سابقه نایب قهرمانی آسیا را در کارنامه دارد و در تمام ادوار لیگ برتر در این لیگ حضور داشته است.
تیمی که با رسول کربکندی شروعی افتضاح داشت و همه ۵ بازی ابتدایی خود را با شکستهای بعضاً پرگل پشت سر گذاشت در ادامه روندی امیدوارانه را با این مربی داشت و پیروزیهای خوبی مانند شکست ۳ بر یک تراکتورسازی و ۳ بر ۲ سایپا در فولادشهر را تجربه کرد.
این تیم در حالی که با کربکندی تقریباً داشت از منطقه سقوط خارج میشد و نتایج خوبی مخصوصاً در خانه کسب میکرد ناگهان پس از تساوی برابر داماش آن هم در رشت سرمربی خود را اخراج شده دید تا مدیران این تیم هدایت تیم را به فرهاد کاظمی بسپارند و این بار او شروعی افتضاح با ذوب آهن داشته باشد، دسترنج او در ۶ بازی که هدایت ذوب آهن را بر عهده داشته است تنها ۳ امتیاز از ۳ تساوی بوده است.
ذوب آهن پس از پیکان و نفت آبادان بدترین خط دفاع را با ۲۷ گل خورده داشته است و در امر گلزنی نیز بازیکنان این تیم تنها ۱۶ گل به ثمر رساندهاند که تنها ۳ تیم کمتر از ذوب آهن گل زدهاند!
آنها در جدول بازیهای خانگی از آخر سوم هستند اما در جدول بازیهای خارج از خانه هم از آخر دوم! این عملکرد نایب قهرمان پیشین آسیا در نیم فصل لیگ دوازدهم است.
نفت آبادان
رتبه نیم فصل: هفدهم/ رتبه لیگ سال گذشته: دهم
بهترین گلزن: روح الله عرب، ۵ گل
بهترین پیروزی: نفت ۲- صبا یک
بدترین شکست: نفت آبادان ۲- نفت تهران ۶
تیم پرطرفدار جنوبی که سال گذشته دهم شد امسال با یارگیری ضعیفی که در ابتدای فصل داشت و البته مشکلات مالی که با آن دست و پنجه نرم میکند عملکرد خوبی نداشته است.
این تیم که با ۲۸ گل خورده بدترین خط دفاع را پس از پیکان دارد بدترین عملکرد را نیز در بین تیمهای لیگ برتری در خانه خود داشته است، یک پیروزی، ۴ تساوی و ۳ شکست آنها را با ۷ امتیاز در قعر این جدول جای داده است.
نفت در ۱۷ بازی نیم فصل ۱۶ گل به ثمر رسانده است و در جدول بازیهای خارج از خانه نیز با ۴ امتیاز چهاردهم است.
گهر دورود
رتبه نیم فصل: هجدهم/ رتبه لیگ سال گذشته: -
بهترین گلزن: فرید عابدی، ۳ گل
بهترین پیروزی: گهر یک- ذوب آهن صفر
بدترین شکست: تراکتورسازی ۵- گهر صفر
لرهای خانه بدوش از همان روزهای اول هم مشخص بود که کاندید شماره یک سقوط هستند. به هر حال استان و تیمی که در لیگ برتر شرکت میکنند اگر میخواهند موفق شوند باید حداقلهایی را برای تیم خود در نظر میگرفتند که هر طوری بود این امر تحقق نیافت و آنها از میزبانی در نیم فصل اول محروم بودند.
گهر که با ۹ امتیاز در قعر جدول رده بندی جا خوش کرده است ۱۱ گل به ثمر رسانده است و ۲۶ گل خورده است. آنها قعرنشین جدول بازیهای خارج از خانه هستند با ۲ امتیاز و در جدول بازیهای خانگی نیز از آخر دوم هستند با ۷ امتیاز.
نکته جالب در مورد بازیهای گهر اینکه آنها تنها یک پیروزی در لیگ دوازدهم داشتهاند که برابر ذوب آهن اصفهان بوده است.
گروه سیاسی فاطر نیوز؛ در میان نظریه پردازان عصر پهلوی احسان نراقی چهرهای آشناست. وی از معدود افرادی محسوب میشود که بهرغم برخی انتقاداتش از روش سیاسی حاکم بر دورهٔ پهلوی، هرگز با حاکمیت وقت از در مخالفت وارد نشد و تا واپسین ماههای حضور شاه در ایران، چندین بار با او ملاقات کرد و شاید به نوعی امیدوار بود تا توصیههای او کورسویی برای نجات کشتی طوفانزدهٔ در حال احتضار رژیم پهلوی باشد. نراقی در آثارش مدعی شده است که رژیم پهلوی قابلیت لازم برای اصلاحپذیری را داشت؛ ولی تلاش لازم برای بهرهگیری از این پتانسیل صورت نگرفت. نراقی دلیلی برای این ادعای خود ارائه نمیکند. احسان نراقی تا واپسین روزهای حیات نظام شاهنشاهی از آسیبشناسان و نظریهپردازان جدی رژیم باقی ماند و هیچ گاه شاه و رژیم او را از توصیهها و چارهسازیهای راهبردی خود محروم نساخت.
وی به گفته خویش در سال آخر حیات رژیم پهلوی هشت مرتبه با شاه دیدار و گفتگو میکند. در قسمت اول کتاب از کاخ شاه تا زندان اوین دلیل ملاقاتها و گفتگوهای خود با شاه را سعی در مجاب ساختن شاه دربارهٔ اقدام به پارهای اصلاحات و گردن نهادن به قانون اساسی میداند و در ضمن آن به گوشزد نمودن نقاط ضعف رژیم در زمینههای عدم شناخت صحیح جامعه و نیروهای تشکیلدهندهٔ آن به ویژه قدرت و نفوذ روحانیت، ترویج فرنگیمآبی، فقدان فضای باز سیاسی، دادن امتیازهای گوناگون به غربیها، حیف و میل بیتالمال در اموری همچون جشنهای دو هزار و پانصد ساله، گسترش فساد و رشوهخواری در اطرافیان شاه و بنیاد پهلوی و… میداند.
نراقی به عنوان یک تحلیلگر وابسته به خاندان طاغوت در ملاقاتهای مکرر با شاه مخلوع، معتقد بود، شاه با ارائهٔ یک فلسفه سیاسی نوین میتواند به حکومت خود ادامه دهد.
وی همچنین ارتباط بسیار گرم و صمیمی با علی امینی داشت و دیدارهای بسیاری با وی داشت و گاه این دیدارها به صورت مستمر و مداوم صورت میگرفت که در طی آن به اظهار نظر در مورد مسائل کشور و مشکلات داخلی پرداخته میشد.
- خسرو معتضد کارشناس مسائل تاریخی که خود را به عنوان یکی از دوستان و ارادتمندان احسان نراقی معرفی می کند در گفتگو با فاطر نیوز تلاش دارد برخی از شبهات درباره شخصیت این چهره نزدیک به خاندان پهلوی را بازگو نماید
آنچه در پی می آید حاصل گفتگو خبرنگار سیاسی فاطر نیوز با خسرو معتضد یه مناسبت چهلمین روزدرگذشت احسان نراقیمنتشر شده است.
احسان نراقی انسان محترمی بود و دارای خانواده ای روحانی و همچنین احسان نراقی استاد بنده بود.
پدر احسان نراقی؛ حسن نراقی کتابی درباره تاریخ مشروطیت نوشته بود و یکی از عموهایش به دست نایب حسین کاشی بالای مناره مسجد کشته شد و کشتند.
تحصیلات را در سطح خوبی گذراند و من بوسیله دوست و استاد خود آقای امانی با احسان نراقی آشنا شدم و نراقی روشنفکری بود که می خواست در نظام شاه رفرم هایی را ایجاد کند که معمولا درباریان شاه زیر بار نمی رفتند.
جاسوسی کردن نراقی برای غرب را قبول ندارم و وی آدمی بود که در رشته خود(جامعه شناسی) صاحب نظر بود و او از شاگرد دکتر غلامحسین صدیقی به حساب می آمد.
نراقی در رشته جمعیت شناسی و جامعه شناسی ایران کار های زیادی انجام داد، او موسس جامعه شناسی دانشگاه تهران بود و خواستار وارد شدن طیف جدیدی از جامعه شناسان به سیاست بود.
***مجلس عزاداری توده ای ها برای استالین در تهران
او نمی خواست چپ های تندور مسکو به قدرت رسند، خود نراقی در جوانی از چپ ها تندرو بوده است اما مانند “روژه گارودی” تغییر ایدو لوژی داد و کم کم به سوی ملایمت حرکت کرد و به نوعی به عنوان یک سوسیال دموکرات معرفی شد.
نراقی در جوانی مثل جوانان آن زمان که در اروپا تحصیل می کردند تفکرات چپ داشت، “از شهریور ۲۰ به بعد به خاطر اختناق و فشار و عدم اهمیت رژیم وقت به جوانان، دیدگاه کمونیست در میان جوانان جلوه پیدا کرد و شما دست رو هرکس بگذارید سابقه توده ای داشته است، توده ای ها وقتی استالین مرد در میدان (فوزیه سابق) گریه و زاری کردند و عده زیادیشان غش کردند و یکی از بازیگران زن آن زمان غش کرد و سرکه زیر دهانش قرار دادند و همه این کارها به خاطر استالین پدر به اصطلاح محبوب خلق ها و آن موقع این جاذبه وجود داشت.”
احسان نراقی قدم به قدم پخته تر شد و او زمانی موسس جامعه شناسی دانشگاه تهران بود و نشریات مقبولی را ارائه می داد، او شاگردان با سوادی نظیر حسن حبیبی را تربیت کرد.
نراقی برای شاگردانش بورس می گرفت و سعی می کرد شاگردانش را از زیر تیغ ساواک نجات دهد.
یکی از مسائلی که به احسان نراقی کمک می کرد وجود سرلشکر پاکروان بود که در فرانسه تحصیلات خود را گذرانده بود و با قشر امثال شاپور بختیار و نصیری تفاوت داشت و زمانی که رئیس ساواک شد به خشونت و شکنجه اعتقادی نداشت.
پاکروان مدت زمان کوتاهی که بعد از بختیار (۱۳۳۹-۱۳۴۳) تا ترور حسنعلی منصور، این نظر را داشت که باید افسران خشن را بیرون کند و به جای آن ها کسانی نظیر کارکنان” ام آی سیکس” و سازمان “سیا” (زیراکه در این دو ارگان تعداد دانشگاهی ها بیشتر از افسران است) را در ساواک استخدام نماید.
بنده عامل بیگانه بودن نراقی را رد می کنم؛ نظام شاه نظامی بود که همه را به دید سوء ظن نگاه می کرد، مثلآ اسناد منتشره ساواک نشان می دهد که تمام رجال مملکت مثل داماد سابق شاه (جم) ، شریف امامی و اقبال تحت کنترل این نهاد امنیتی بودند و پهلوی دوم این سو ظن را به تبعیت از پدرش به ارث برده بود تا به کسی اعتماد نکند.
نراقی می خواست نقش روژه گارودی در ایران را بازی کند و او به دلیل اینکه خیانت کمونیست ها را دیده بود از این طیف نفرت داشت.
***ماجرای شکایت منافقین از احسان نراقی
در آخرین سفری که احسان نراقی به پاریس داشته است گروهک مجاهدین خلق رفتند به دادگاه پاریس شکایت کرده اند که این اقا زمانی که در اوین حبس بوده است روحیه زندانیان را تضعیف می کرده است.
نراقی در زندان به باقیمانده منافقین می گفته است که اینقدر اقدامات غیر قانونی ندهید و ملایم تر برخورد کنید تا اعدام نشوید و این ها اظهار می کردند که نراقی عامل حکومت بوده است اما به این ها باید گفت که اگر عامل حکومت بوده پس یکسال و نیم در زندان اوین چه می کرده است؟ و دادگاه پاریس نراقی را تبرئه کرده است و گفته که حرف های مجاهدین “مزخرفه”
***سوءظن ساواک علیه احسان نراقی
نراقی در زمان شاه برای نوشتن کتاب هایش مورد سوء ظن ساواک قرار گرفت و زمانی هم که پاکروان رفت و ساواک به نراقی می گفت: چرا با دانشجویانی که به منطقه سیل زده تهران رفته اند و آن جا شعار “زنده باد مصدق” ارتباط می گیرد.
او می خواست التیامی بین یک رژیم قلدر، زورگو و بی سواد( که مردم را داخل آدم حساب نمی کرد) و قشر دانشجو بر قرار کند ولی احسان نراقی در این زمینه به موفقیت نرسید.
بعد از پاکروان نصیری سرکار آمد و او آدم عوضی و کم سوادی بود و یکی از معاونانش در آمریکا کتابی نوشته است که نصیری به نام “نام نعمت گچه” معروف بود.
آقای کیا که رئیس اداره دوم بود اظهار داشت که نصیری هیچ گونه سوادی نداشت و مغزش پوک بود.
*** دیدگاه احسان نراقی درباره خاندان پهلوی
احسان نراقی به خاندان پهلوی بدبین بود و به دلیل اینکه با فرح دیبا نسبت خانوادگی داشت به دربار می رفت؛ در گزارش های که از ساواک منتشر شده از قول شاه این گونه بیان می کنند که وی همواره اعتراض داشته که چرا احسان نراقی به دربار رفت و امد دارد او یک بار در یک مراسم رسمی گفته است که “این توده ای در دانشگاه چه می کند” و شاه امثال نراقی را نمی پذیرفت، او به دانشور، علم و امیر متقی که برایش قوادی می کردند علاقه داشت.
خاندان پهلوی به موقع احتیاج خود همه کس حتی نراقی را اظهار می کردند ولی به خاطر این که پهلوی در آن زمان بی نیاز بود نراقی را توده ای می خواند.
احسان نراقی می خواست حکومت پهلوی باقی بماند و معتقد بود امام خمینی یک رهبر دینی است و باید به او احترام گذاشت.
احسان نراقی علیه نظام جمهوری اسلامی فعالیت نمی کرد.
جمهوری اسلامی یک سیر طبیعی تاریخ است زیرا که شاه حرف گوش نمی داد و خود یک حزب تشکیل می داد و خود رهبر حزب سیاسی می شد و افراد فاسد را در این حزب قرار می داد.
به قول علی اکبر سیاسی می گفت: شاه “آی کیو اش” پایین است؛ شاه جز خودش کس دیگر را نمی دید.
***نراقی با وقوع انقلاب مخالف بود
عده ای هستند که اظهار می کنند به انقلاب معتقد نیستند و به اصلاحات معتقدیم که نراقی از این دست ادم ها بود.
نراقی در زندان عاقلانه رفتار کرد و نراقی آدمی است که با ایجاد انقلاب مخالف بود و به رفرم گرایش بیشتری داشت.
نراقی معتقد بود که چرا با امام خمینی بد رفتار کردید بالاخره امام خمینی مجتهد بود و همه این ها را به شاه گفت و شاه گوشش بدهکار نبود و می گفت آنچه برای من مهم است آمریکا است.
“نراقی انسانی بود که به کمونیست و زور معتقد نبود و شاید اگر همه صفاتش خوب نبود ولی آدم خوش نیتی بود.”
نراقی به احترام به علما تاکید داشت. او معتقد بود که بی احترامی کردن شاه به علما در آخر سبب ایجاد انقلاب اسلامی گردید.
محمد حسین فراهانی؛ مدیر کل میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران در گفت و گو با خبرنگار جامعه فارس گفت: صبح امروز برای جمعآوری سازه غیرقانونی روی بام تئاتر شهر اقدام شد و اگر موضوع اجلاس سران غیرمتعهدها مطرح نبود همان صبح، سازه با هلیکوپتر جابجا میشد.
وی ادامه داد: به دلیل برپایی اجلاس غیرمتعهدها در تهران از نظر امنیتی اجازه پرواز هیچ هلیکوپتری داده نمیشود و بدون هلیکوپتر نیز امکان جابجایی آن به پارک شهر وجود ندارد.
مدیر کل میراث فرهنگی و گردشگری تهران گفت: جنس این سازه از «یونولیت» است و امکان دارد با جمعآوری آن و حرکت هلیکوپتر برای جابجایی آن، تمام شهر پر از یونولیت شود.
فراهانی تأکید کرد که حتماً این سازه پس از اجلاس غیرمتعهدها از روی بام تئاتر شهر برداشته میشود.
به گزارش فارس، یکی از کارگردانان تئاتر با موافقت مدیر مجموعه تئاتر شهر به تازگی ساخت سازه جدیدی روی تئاتر شهر را آغاز کرده بود که بنا به برخی اطلاعات حجم کامل این سازه حدود ۳ تن بار را به بنای تئاتر شهر تحمیل میکرد.
علیرغم آنکه بارها مهلت به مسئولان تئاتر شهر برای جمعآوری این سازه داده شده است اما با تعللهای مسئولان تئاتر شهر، باز هم دوستداران فرهنگ و تاریخ باید برای رفع این تهدید تازه در انتظار باشند.
منبع : خبرگزاری فارس
انتهای پیام/